صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::حکایات
::احادیث
::اشعار
::مهدویت
::ایستگاه نذورات
::التماس دعا
::ماه رمضان
::دلنوشته
::اس ام اس
::پند
::ماه محرم
::داستان
::متفرقه
::مناسبتها
::حجاب
::احکام
::انقلاب اسلامی
::دانستنی های ائمه اطهار
::اعتکاف
::دانلودها


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: فتاح زاده

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


جملاتی در مورد اربعین

 

بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است

قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است

اربعین حسینی تسلیت باد




به یاد کربلا دل‏ها غمین است

دلا خون گریه کن چون اربعین است . . .


.


بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن / جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن

شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن / جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین . . .




.
امام صادق-ع: آسمان چهل روز در عزای حسین-ع گریست . . .

اربعین حسینی برشما و خانواده ی محترمتان تسلیت

.

.

امشب شب اربعین مصباح هداست/ دل یاد حسین بن علی شیر خداست

پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت/ امشب شب یاد عشقیاء و شهداست





نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز / دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند

ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین / بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند . . ..

.


کاش بودیم آن زمان کاری کنیم / از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم / در رکاب تو فدایی می شدیم
.



عالم همه قطره و دریاست حسین / خوبان همه بنده و مولاست حسین

ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش / از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین . . .

.

السلام علیک یا ابا عبدالله …

پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است

گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است


.

السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده

(یاصاحب الزمان آجرک الله)اربعین حسینی بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم).

 



نام من سرباز کوی عترت است / دوره آموزشی ام هیئت است

پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار / سر درش عکس علی با ذوالفقار

ارتش حیــدر محــل خدمتم / بهر جانبازی پی هر فرصتم

نقش سردوشی من یا فاطمه است / قمقمه ام پر ز آب علقمه است

رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است / زینب آن را دوخته پس مشکی است

اسـم رمز حمله ام یاس علــی / افسر مافوقم عباس علی (ع)

.

.

.

محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است . . .

.

.

.

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد / دل را حرم و بارگه خون خدا کرد

حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد …

.

.

.

ای به دل بسته ، قدری آهسته / کن مدارا با ، زینب خسته …

یا حسین مظلوم …

.

.

.

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن / تموم حاجتا رو همه از می گیرن

بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه / شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه

شبای جمعه زهرا زائر این زمینه / سینه زن حسینه ، یل ام البنینه …

.

.

.

السلام ای وادی کرببلا / السلام ای سرزمین پر بلا

السلام ای جلوه گاه ذوالمنن / السلام ای کشته های بی کفن

.

.

.

آبروی حسین به کهکشان می ارزد / یک موی حسین بر دو جهان می ارزد

گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست / گفتا که حسین بیش از آن می ارزد . . .

 



:: برچسب‌ها: جملات,

نوشته شده توسط فتاح زاده در چهار شنبه 29 آذر 1391


فلسفه اربعین

اربعین حسینی به معنی چیست ؟


اربعین به معنای چهلم است. بیستم ماه صفر به عنوان اربعین حسینی مشهور است. مسلمانان شیعه در این روز مراسم سوگواری به یاد حسین بن علی نوه پیغمبر اسلام و 72 تن از یارانش که در روز عاشورا به دست لشکریان یزید کشته شدند، برگزار می کنند.

در این روز همه جا سیاه پوش می شود، زیرا چهل روز از واقعه ی شهدای کربلا می گذرد. اربعین روزی است که حضرت زینب عیلها السلام و کاروان اهل بیت پس از مدت ها به کربلا رفتند و دوباره با شهدای کربلا دیدار کردند و بر سر مرقد مطهرشان عزاداری کردند. روزی که حضرت زینب و دیگر اسرا به کربلا رسیدند و وقتی ایشان بر سر مزار برادر بزرگوارشان رسیدند، به یاد روز عاشورا افتادند و اشک از چشمان ایشان جاری شد و با برادرشان از رنج هایی که کشیده بودند سخن گفتند و از دست دشمن ظالم و ستمگر نزد برادرش شکایت کردند.
اربعین حسینی

امام حسن عسگری (ع) زیارت اربعین را یکی از نشانه های مومن می داند. ما در این دعا به امام حسین علیه السلام که در کربلا به شهادت رسیدند سلام و درود می فرستیم و از خداوند می خواهیم دشمنان و کسانی که امام سوم ما را به شهادت رساندند به سزای اعمالشان برساند.

اربعین نقش سازنده و مفیدی در ماندگاری و جاودانگی حماسه ی عاشورا و اهداف و آرمان والای امام حسین علیه السلام دارد.

مورخان نوشته اند که جابر بن عبدالله انصاری، همراه عطیه عوفی در همان اولین اربعین پس از عاشورا به زیارت حسین رفتند. 



:: برچسب‌ها: اربعین,

نوشته شده توسط فتاح زاده در چهار شنبه 29 آذر 1391


اربعین حسینی

دليل بزرگداشت اربعين حسيني چيست؟


حجةالإسلام و المسلمين رسول جعفريان طي مطلبي در خيمه نوشت: اعتبار اربعين امام حسين(ع) از گذشته ميان شيعيان و در تقويم تاريخي وفاداران به امام حسين(ع) شناخته شده بوده است. کتاب «مصباح المتهجد» شيخ طوسي که حاصل گزينش دقيق و انتخاب معقول شيخ طوسي است از روايات فراوان درباره تقويم مورد نظر شيعه درباره ايام سوگ و شادي و دعا و روزه و عباردت است، ذيل ماه «صفر» مي‌نويسد: نخستين روز اين ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زيد بن علي بن الحسين است.

روز 20 صفر ـ يعني اربعين ـ زماني است که حرم امام حسين(ع) يعني کاروان اسرا، از شام به مدينه بازگشتند و روزي است که جابر بن عبدالله انصاري، صحابي رسول خدا(ص)، از مدينه به کربلا رسيد تا به زيارت قبر امام حسين(ع) بشتابد و او نخستين کسي است که قبر آن حضرت را زيارت کرد.


در اين روز، زيارت امام حسين(ع) مستحب است و اين زيارت، همانا خواندن زيارت اربعين است.


شيخ طوسي سپس متن زيارت اربعين را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده است: السلام علي ولي الله و حبيبه، السلام علي خليل الله و نجيبه، السلام علي صفي الله و ابن صفيه...


اين مطلبي است که شيخ طوسي، عالم فرهيخته و معتبر و معقول شيعه در قرن پنجم درباره اربعين آورده است. طبعا براساس اعتباري که اين روز ميان شيعيان داشته است، از همان آغاز که تاريخش معلوم نيست، شيعيان به حرمت آن، زيارت اربعين مي‌خوانده‌اند و اگر مي‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام حسين(ع) گرد آمده و آن امام را زيارت مي‌کردند. اين سنت تا به امروز در عراق با قوت برپاست و شاهديم که ميليونها شيعه عراقي و غير عراقي در اين روز بر سر مزار امام حسين(ع) جمع مي‌شوند.


در اينجا و در ارتباط با اربعين، چند نکته را بايد توضيح داد.


1ـ عدد چهل
نخستين مسأله‌اي که در ارتباط با «اربعين» جلب توجه مي‌کند، تعبير اربعين در متون ديني است. ابتدا بايد نکته‌اي را به عنوان مقدمه يادآور شويم: اصولا بايد توجه داشت که در نگرش صحيح ديني، اعداد نقش خاصي به لحاظ عدد بودن، در القاي معنا و منظوري خاص ندارند؛ به اين صورت که کسي نمي‌تواند به صرف اينکه در فلان مورد يا موارد، عدد هفت يا دوازده يا چهل يا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصي داشته باشد. اين يادآوري، از آن روست که برخي از فرقه‌هاي مذهبي، بويژه آنها که تمايلات «باطني‌گري» داشته يا دارند و گاه و بيگاه خود را به شيعه نيز منسوب مي‌کرده‌اند، و نيز برخي از شبه فيلسوفان متأثر از انديشه‌اي درباره اعداد يا نوع حروف بوده و هستند.


در واقع، بسياري از اعدادي که در نقلهاي ديني آمده، مي‌تواند براساس يک محاسبه الهي باشد، اما اينکه اين عدد در موارد ديگري هم کابرد دارد و بدون يک مستند ديني مي‌توان از آن در ساير موارد استفاده کرد، قابل قبول نيست. به عنوان نمونه، در دهها مورد در کتابهاي دعا، عدد صد به کار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگوييد، اما اين دليل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمي‌شود. همين طور ساير اعداد طي روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته گاه سوء استفاده‌هايي هم از آنها مي‌شود. تنها چيزي که درباره برخي از اين اعداد مي‌شود گفت، آن است که آن اعداد معين نشانه کثرت است. به عنوان مثال، درباره هفت چنين اظهار نظري شده است. بيش از اين هر چه گفته شود، نمي‌توان به عنوان يک استدلال به آن نظر کرد.


عدد «اربعين» در متون ديني
يکي از تعبيرهاي رايج عددي، تعبير اربعين است که در بسياري از موارد به کار رفته است. يک نمونه آن که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکري است. گفتني است، برخي از انبيا در سنين کودکي به نبوت رسيده‌اند.


در قرآن آمده است «ميقات» موسي با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روي کوه صفا در حال سجده بود. (مستدرک وسائل، ج9، ص329) درباره بني اسرائيل هم آمده که براي استجابت دعاي خود چهل شبانه روز ناله و ضجه مي‌کردند. (مستدرک، ج5، ص239) اعتبار حفظ چهل حديث که در روايات فراوان ديگر آمده، سبب تأليف صدها اثر با عنوان اربعين در انتخاب چهل حديث و شرح و بسط آنها شده است. در اين نقلها آمده است که اگر کسي از امت من، چهل حديث حفظ کند که در امر دينيش از آنها بهره برد، خداوند در روز قيامت او را فقيه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل ديگري آمده است که اميرمومنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بيعت مي‌کردند، در برابر دشمنانم مي‌ايستادم.(الاحتجاج، ص84)


مرحوم کفعمي نوشته است: زمين از يک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجيب، هيچ گاه خالي نمي‌شود.(بحار، ج53، ص200) درباره نطفه هم تصور بر اين بوده که بعد از چهل روز علقه مي شود. همين عدد در تحولات بعدي علقه به مضغه تا تولد در نقلهاي کهن به کار رفته است، گويي که عدد چهل مبدأ يک تحول دانسته شده است.


در روايت است کسي که شرابخواري کند، نمازش تا چهل روز قبول نمي‌شود. و نيز در روايت است که کسي که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند مي‌شود. نيز در روايت است که کسي که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نوراني مي‌کند. نيز رسول خدا(ص) فرمود: کسي که لقمه حرامي بخورد، تا چهل روز دعايش مستجاب نمي‌شود.(مستدرک وسائل، ج5، ص217)
اينها نمونه‌اي از نقلهايي بود که عدد اربعين در آنها به کار رفته است.


2ـ اربعين امام حسين(ع)
بايد ديد در کهن‌ترين متون مذهبي ما، از «اربعين» چگونه ياد شده است. به عبارت ديگر، دليل بزرگداشت اربعين چيست؟ چنانکه در آغاز گذشت، مهمترين نکته درباره اربعين، روايت امام عسکري(ع) است. حضرت در روايتي که در منابع مختلف از ايشان نقل شده، زيارت اربعين را يکي از پنج نشانه مؤمن دانسته‌اند.


اين حديث تنها مدرک معتبري است که جداي از خود زيارت اربعين که در منابع دعايي آمده، به اربعين امام حسين(ع) و بزرگداشت آن روز تصريح کرده است. اما اينکه منشأ اربعين چيست، بايد گفت، در منابع به اين روز به دو اعتبار نگريسته شده است.


نخست روزي که اسيران کربلا از شام به مدينه بازگشتند. دوم روزي که جابر بن عبدالله انصاري، صحابي پيامبر خدا(ص) از مدينه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) را زيارت کند. شيخ مفيد(م413) در «مسار الشيعه» که در ايام مواليد و وفيات ائمه اطهار(ع) است، به روز اربعين اشاره کرده و نوشته است: اين روزي است که حرم امام حسين(ع)، از شام به سوي مدينه مراجعت کردند. نيز روزي است که جابر بن عبدالله انصاري براي زيارت امام حسين(ع) وارد کربلا شد.


در کتاب «نزهه الزاهد» هم که در قرن ششم هجري تأليف شده، آمده است: در بيستم اين ماه بود که حرم محترم حسين(ع) از شام به مدينه آمدند. (نزهه الزاهد، ص241) همين طور در ترجمه فارسي«فتوح ابن اعثم» (الفتوح ابن اعثم، تصحيح مجد طباطبائي، ص916) و کتاب «مصباح، کفعمي که از متون دعايي بسيار مهم قرن نهم هجري است اين مطلب آمده است. برخي عنوان کرده‌اند که عبارت شيخ مفيد و شيخ طوسي، بر آن است که روز اربعين، روزي است که اسرا از شام به مقصد مدينه خارج شدند، نه آنکه در آن روز به مدينه رسيدند. (لؤلؤ و مرجان، ص154) به هر روي، زيارت اربعين از زيارتهاي مورد وثوق امام حسين(ع) است که از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است 



:: برچسب‌ها: اربعین حسینی,

نوشته شده توسط فتاح زاده در چهار شنبه 29 آذر 1391


امام حسین (ع) در آیینه قرآن و روایات

   
سوره فجر
این سوره، در روایت امام صادق (ع) به سوره امام حسین (ع) مشهور است و توصیه شده که در نمازهای واجب و مستحب، خوانده شود: «اِقْرَؤُا سُورَةَ الفَجِرِ فی فَرائِضِکم وَ نَوافِلِکم، فَاِنها سُورَةُ الحُسَین (ع) وَ ارْغَبُوا فیها» (سوره فجر را در فرائض و نوافل بخوانید زیرا آن سوره حسین‌(ع) است و در آن رغبت داشته باشید.)(1)

و این نامگذاری، جالب است، «چرا که قیام کربلای حسین(ع)، خود انفجار فجری از ایمان و جهاد بود، در ظلمت شب جور و شرک بنی امیه، و همچنان که با فجر و آغاز روز، حرکت و حیات مردم شروع می شود. با خون حسین(ع) و یارانش در عاشورا، اسلام جانی تازه گرفت و حیاتی مجدد یافت».(2)

در ذیل روایتی از امام صادق(ع)، علت نامگذاری این سوره به سوره فجر، این بیان شده که سیدالشهداء نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه است و یارانش نیز اینگونه اند: «فَهُوَ ذُوالنَفسِ المُطمَئِنةِ الراضِیةِ المَرضِیةِ وَ اَصحابُهُ مِن آلِ‌ مُحَمدٍ هُم الراضُونَ عَن اللهِ یومَ القِیامَةِ وَ هُوَ راضٍ عَنهُم».(3)
ترجمه: پس او صاحب نفس مطمئنه راضیه مرضیه است و اصحاب آن حضرت از آل محمد‌(ص) نیز از خداوند در روز قیامت راضی هستند و خداوند از آنها راضی است.

کهیعص
از حروف مقطعه قرآن در اول سوره مریم است، طبق برخی تفاسیر، این حروف رمزی اشاره به حوادث یا فضایل یا مسایلی دارد که اهل بیت به علم آن آگاهند. از جمله تفسیرها و تأویلهای این حروف، انطباق آن با حادثه کربلاست. در روایات است: حضرت زکریا نام پنج تن آل عبا را از جبرئیل فرا گرفت و چون به نام امام حسین(ع) می رسید، اندوهگین می شد و اشک در چشمش می آمد. اما با نامهای دیگر، اندوهش می رفت. راز آن را از خداوند پرسید. خداوند با «کهیعص» قصه آن را خبر داد. «کاف»، نام کربلاست، «ها»، کشته شدن عترت طاهره است، «یأ» یزید ستمگر، قاتل حسین(ع) است، «عین» عطش حسین(ع) و «صاد» صبر و مقاومت اوست. زکریا سه روز در مصیبت حسین(ع) گریست و از خدا خواست که فرزندی به او عطا کند و با محبت او، آزمایشش کند و آنگونه که محمد صلی الله علیه و آله را در سوگ فرزندش به داغ نشاند، او را هم داغدار کند. خداوند، یحیی را به او عطا کرد. یحیی هم همچون حسین(ع) شش ماهه به دنیا آمد. (4) میان یحیی بن زکریا و حسین بن علی شباهتهای دیگر نیز وجود دارد. سر هر دو مظلومانه بریده شده و سر هر دو در طشت و طبقی پیش طاغوت زمانشان نهاده شد.

سیمای حسین (ع) در احادیث پیامبر (ص)
حسینٌ منی و انا من حسین(ع). حدیثی که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است و در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت آمده است، متن کامل آن چنین است:

«حُسَینٌ مِنی وَ اَنَا مِن حُسَین اَحَب اللهُ مَن اَحَب حُسَینا وَ اَبْغَضَ اللهُ مَن اَبغَضَ حُسَینا، حُسَینٌ سِبطٌ مِنَ الا سباطِ، لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ»(5) اینگونه تعبیر (من از اویم و او از من است) نشانه وحدت کامل فکری، روحی، مرامی، جسمی و خط مشی است و رسول خدا صلی الله علیه و آله نیم قرن پیش از حادثه کربلا، خواسته قیام و نهضت حسینی را تداوم راه خویش بداند و دشمنان سیدالشهداء را که دست خود را به خون او آلودند، دشمنان و قاتلان خود به حساب آورد. چرا که خشم و رضا و جنگ و صلح و یاری یا جفا بر حسین(ع)، همسان با خشم و رضا و جنگ و صلح و یاری و جفا بر پیامبر خداست. این دو، یک جان در دو بدن و یک فکر و مرام در دو زمانند.(6)

به تعبیر امام خمینی(ره): «با زنده نگه داشتن او اسلام زنده می شود. «أنا من حسین»، که روایت شده است که پیغمبر فرموده است، این معنایش این است که حسین مال من است، و من هم از او زنده می شوم».(7)

حسین، سید جوانان بهشت
پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: «الحَسنُ و الحُسَین سَیدا شَبابِ اَهلِ الجَنّة؛ حسن و حسین، دو آقای جوانان اهل بهشتند».

در بعضی از احادیث چنین آمده است که پیامبر فرمود: «فرشته‌ای از آسمان که مرا زیارت نکرده بود، از جانب خدا برای زیارت من، اذن خواست. پس به من خبر و مژده داد که دخترم فاطمه، سیده‌ی زنان امت من است و این که حسن و حسین، دو آقای جوانان اهل بهشتند».(8)

فضیلت دوستی حسین ـ علیه‌السلام ـ و نکوهش دشمنی با آن حضرت
پیامبر اعظم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ بیرون آمد، در حالی که حسن و حسین با او بودند و هرکدام بر یک دوش پیامبر بودند. حضرت، یک بار حسن را می‎بوسید و یک بار حسین را؛ تا به ما رسید و فرمود: «مَن اَحبَّ الحسنَ و الحسینَ فَقَد اَحبّنی وَ مَنَ اَبغَضَهما فَقَد اَبغَضَنِی؛ هرکس حسن و حسین علیه‌السلام را دوست بدارد، همانا مرا دوست داشته و هرکس آن‌ها را دشمن بدارد، پس البته مرا دشمن داشته است».(9)

محبوب پیامبر (ص)
در روایت دیگری آمده است که: جمعی با رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ به میهمانی می‌رفتند و آن حضرت پیشاپیش آنان حرکت می‌کرد. در اثنای راه، حسین ـ علیه‌السلام ـ را دید و خواست او را در آغوش بگیرد. حسین ـ علیه‌السلام ـ به این سو و آن سو می‌دوید. پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ با مشاهده‌ی این حالت، تبسم می‌کرد تا آن‌که او را در آغوش گرفته، یک دست خود را به پشت سر و دست دیگر را به زیر چانه‌ی ایشان نهاد و لب‌های مبارک‌شان را بر لب‌های حسین ـ علیه‌السلام ـ قرار داده، بوسه می‌زد و می‌فرمود: «حسین از من است و من از اویم. خداوند دوست دارد کسی را که او را دوست دارد». (10)

ابن ‌عبدالبرّ قرطبی از ابوهریره روایت می‎کند که گفت: این چشم‌هایم دید و گوش‌هایم شنید که پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، هر دو دست حسین را گرفته بود و پاهای حسین بر روی پاهای پیغمبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ بود. حسین بالا رفت تا پاهایش را بر سینه‌ی پیغمبر گذارد. پس پیغمبر فرمود: دهان باز کن! پس بوسیدش، و سپس گفت: خدایا او را دوست بدار، زیرا من او را دوست می‎دارم».(11)

در البداء و التاریخ نقل شده که بعد از واقعه عاشورا یزید امر کرد تا خاندان و بانوان آن حضرت را بر در مسجد نگاه دارند تا مردم آن‌ها را ببینند؛ و خودش سر مبارک حسین ـ علیه‌السلام ـ را در جلو خود گذاشته بود و با چوب یا شمشیر بر لبان مطهر حضرت می‎زد. ابوبرزه اسلمی برخاست و گفت: «به خدا قسم، چوب تو، به همان موضعی می‎خورد که مکرر دیدم پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آن‌جا را می‎بوسید».(12)

اول کسی که وارد بهشت می‎شود
روزی پیغمبر اکرم ـ صلی‎الله‎علیه‎و‎اله ـ به علی ـ علیه‎السلام ـ فرمود: «اولین کسانی که وارد بهشت می‎شوند، من، تو، فاطمه، حسن و حسین هستیم». علی علیه‎السلام عرض کرد: «پس دوستان ما چطور»؟ پیغمبر ـ صلی‎الله‎علیه‎و‎آله ـ فرمود: «به دنبال شما وارد می‎شوند».(13)

گلی از باغ دنیا
راوی می‎گوید: «خدمت رسول خدا ـ صلی‎الله‎علیه‎و‎آله ـ شرفیاب شدم. دیدم که حسن و حسین، روی دوش اویند. عرض کردم: ای رسول خدا! آیا این دو را دوست می‎داری؟ فرمود: برای چه دوست نداشته باشم، در حالی که این دو، گل‌های من‌اند از باغ دنیا».(14)

فرزند نهم امام حسین (ع)
پیامبر ـ صلی‎الله‎علیه‎و‎آله ـ فرمود: «حسن و حسین، دو امام امت من بعد از پدرشان می‎باشند، و دو آقای جوانان اهل بهشتند، و مادرشان، سیده‌ زنان جهانیان و پدرشان، سیدالوصیین است. و از فرزندان حسین، نه نفرند که نهمین آن‌ها از فرزندان من قائم است. طاعت او، طاعت من و مخالفت با او، مخالفت با من است. به سوی خدا شکایت می‎کنم از کسانی که فضیلت ایشان را انکار و احترام‎شان را بعد از من ضایع می‎نمایند، و خداوند کافی است در ولایت کارها و نصرت عترت من و امامان امت من؛ و انتقام‌گیرنده است از کسانی که حق آن‌ها را انکار نمایند.(15)

خداوند محسن است و فرزند فاطمه حسین
پیامبر اکرم ـ صلی‎الله‎علیه‎و‎آله ـ فرمود: «چون خدا، آدم را آفرید، در سمت راست عرش، پنج شبح در نور دید که در سجده و رکوع هستند. آدم علیه‎السلام پرسید: این پنج شبح که در هیبت و صورت من هستند، کیستند؟ خطاب شد: اینان پنج تن از فرزندان تو هستند که پنج اسم برای آن‌ها از نام‌های خود مشتق کرده‌ام، و اگر برای اینان نبود، بهشت و جهنم، عرش و کرسی، آسمان و زمین، فرشتگان و آدمیان و جنّیان را نمی‎آفریدم. پس من محمودم و این، محمد است. من عالی هستم و این، علی است. من فاطرم و این، فاطمه است. من احسانم و این، حسن است. من محسنم و این، حسین است. به عزتم سوگند یاد نموده‌ام که هرکس ذره‌ای از کینه‌ی ایشان را در دل داشته باشد، او را داخل آتش می‎کنم. اینان برگزیدگان من هستند، و به اینان نجات می‎دهم، و به اینان هلاک می‎نمایم. هر وقت حاجتی داری، به این پنج تن متوسل شو».

پس پیغمبر ـ صلی‎الله‎علیه‎و‎آله ـ فرمود: «مائیم کشتی نجات! هرکس به آن متعلق شود، نجات یابد و هرکس از آن برگردد، هلاک شود».(16)

دوستان حسین، اهل بهشتند
ابن‌عباس، حدیثی طولانی از پیغمبر ـ صلی‎الله‎علیه‎و‎آله ـ در فضائل حَسنین ـ علیهم‎السلام ـ روایت کرده که در پایان آن می‎فرماید: «خدایا! تو می‎دانی که حسن، حسین و عمو و عمه‌ی آنان، اهل بهشتند. هرکس آن‌ها را دوست بدارد، در بهشت است و هرکس آن‌ها را دشمن بدارد، در آتش است».(17)

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
1. سفینة البحار ، ج 2 ، ص 346 ، عوالم ( امام حسین ) ، ص 97 .
2. آشنایی با سوره ها ، جواد محدثی ، ص 92 . در این باره مقاله ادبی تحلیلی « سوره فجر، سوره امام حسین» را در «روایت انقلاب» ص 138 بخوانید.
3. عوالم ( امام حسین ) ، ص 98 .
4. تفسیرالبرهان ، ج 3 ، ص 3 ، بحارالانوار ، ج 44 ، ص 223 . آیات دیگری نیز به شهادت امام حسین (ع) تأویل شده است . ر . ک‍ : بحارالانوار ، ج 44 ، ص 217 باب « آلایات المأولة لشهادته » .
5. احقاق الحق ، قاضی نورالله تستری ، ج 11 ص 265 ، بحارالانوار ، ج 43 ص 261 ؛ تاریخ الاسلام ، ذهبی ، ج 5 ، ص 97 .
6. به مقاله ارزشمند « حسین منی و انا من حسین » از : محمد باقر بهبودی در « یادنامه علامه امینی » ، مقاله چهاردهم ، ص 305 مراجعه کنید .
7. صحیفه نور ، ج 13 ص 158 .
8. سنن ابن‌ماجه، ج 1، ص 556. استیعاب، ج 1، ص 376. الجامع‌الصغیر، ج 1، ص 7.
9. پرتوی از عظمت امام حسین (ع)، لطف‌الله صافی، ص 33.
10. «حسین منی و انا منه، احبّ الله من احبّ حسیناً»، طبقات ابن‌سعد.
11. استیعاب، ج 1، ص 182. الجامع‌، ج 3، ص 148.
12. کامل، ج 3، ص 299. تاریخ طبری، ج 4، ص 356. ترمذی، ج 13، ص 198.
13. «انّ اوّل یدخل الجنه انا و انت و فاطمه و الحسن و الحسین. قال علی، فمحبّونا؟ قال: من ورائکم»، ذخائرالعقبی، ص 123. کنزالعمال، ج 6، ص 216.
14. «ان الحسن و الحسین هما ریحانتای من الدنیا»، کنزالعمال، ج 13، ص 671.
15. فرائدالسبطین، ج 1، ص 42، به نقل از پرتوی از عظمت امام حسین، لطف‌الله صافی، ص 39.
16. فرائدالسبطین، ص 25.
17. نورالابصار، ص 114.

منبع: مرکز خبر حوزه 



نوشته شده توسط فتاح زاده در دو شنبه 27 آذر 1391


روز شمار صفر

ماه صفر در نزد شیعیان


شیعیان إثنى عشرى و محبان اهل بیت علیهم السّلام، ماه صفر را از ایام سوگوارى سال مى دانند. زیرا در ابتداى این ماه خانواده امام حسین علیه السّلام و بازماندگان واقعه کربلا...

را به صورت اسیرى وارد شام نمودند و آنان را در فشار روحى و روانى و مورد تحقیر و توهین قرار دادند، به طورى که یکى از فرزندان خردسال امام حسین علیه السّلام، به نام رقیه (س)، بر اثر این سختى هاى طاقت فرسا، در دمشق به لقاءاللّه پیوست. هم چنین، بیستم این ماه، اربعین شهادت امام حسین علیه السّلام و یارانش در کربلا است.

بنا به روایت علماى شیعه و برخى از علماى اهل سنت، در ۲۸ صفر، رحلت جانگداز رسول گرامى اسلام حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله و شهادت سبط پیامبر، حضرت امام حسن مجتبى علیه السّلام و در آخر این ماه، شهادت ثامن الحجج حضرت على بن موسى الرضا علیه السّلام واقع شده است. بدین جهت، شیعیان این ماه را همانند ماه محرم، به سوگوارى مى پردازند. در بسیارى از مراسم ها و محافل مذهبى، دو ماه محرم و صفر را پشت سر هم گرامى مى دارند و در آن ها به عزادارى مشغول مى باشند.



1 صفر الخیر :



- مسلمان شدن سه تن از مشركین مكه (عمرو بن ‏عاص، خالد بن ‏ولید و عثمان ‏بن ‏أبى‏ طلحه) سال هشتم هجرى قمرى.
- وقوع جنگ صفین سال 37 هجرى قمرى.
- ورود اسیران واقعه كربلا به شام سال 61 هجرى قمرى.
- شورش اهالى بغداد بر ضد حكومت وقت سال 249 هجرى قمرى.
- قتل صاحب‏الزّنج و پایان یافتن فتنه زنگیان سال 270 هجرى قمرى.


2 صفر الخیر:

- شهادت زیدبن علی بن الحسین علیهم السلام سال 121 هجری قمری.


3 صفر الخیر:

- میلاد مسعود امام محمدباقر علیه السلام - سال 57 هجرى قمرى.
- درگذشت محمدبن عبدالله مشهور به حاکم نیشابوری سال 405 قمری.
- درگذشت آیت الله میرزا محمد علی شاه آبادی 1369 قمری.


5 صفر الخیر:

- شهادت حضرت رقیه بنت الحسین علیها و علیه السلام در خرابه شام - سال 61 هجرى قمرى.


6 صفر الخیر:

- صدور توقیع امام عصر ارواحنا فداه برای حسین بن روح نوبختی .


7 صفر الخیر:

- میلاد مسعود امام موسى‏كاظم علیه السلام سال 128 هجرى قمرى.
- شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام سال 50 قمری بنا بر نقل شیخ مفید علیه الرحمه.
- وفات فقیه عالی مقام آیت الله مرعشی نجفی رحمت الله علیه 1411 هجری قمری.


8 صفر الخیر:

- درگذشت سلمان محمدی فارسى - سال 35 هجرى قمرى.
- شكنجه وآزار ابن‏زیات، به دستور متوكل‏ عباسى - سال 233 هجری قمری.
- رحلت فقیه اصولی آیت الله سید ابوالقاسم خویی 1413 قمری.


9 صفر الخیر:

- شهادت عمّار یاسر در 93 سالگی و خزیمه بن ثابت در جنگ صفین - سال 37 هجرى قمرى.
- درگذشت آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی 1416قمری.
- وقوع جنگ نهروان - سال 38 هجرى قمرى.
- درگذشت فقیه اهل بیت حاج شیخ محمدجعفر محمدی قوچانی.


10 صفر الخیر:

- درگذشت سلیمان ‏بن ‏عبدالملك ‏اموى - سال 99 هجرى قمرى.
- درگذشت آیت الله محمدباقر ملکی میانجی در 95 سالگی در سال 1419 قمری.
- خلافت عمر بن ‏عبدالعزیز اموى - سال 99 هجرى قمرى.
- وفات آیت الله سید عبدالهادی شیرازی 1382 قمری.


11 صفر الخیر:

- درگذشت آیت الله محمدعلی اردوبادی در سال 1380 قمری.


12 صفر الخیر:

- وفات هارون برادر و وزیر حضرت موسی علیهمالسلام.


13 صفر الخیر:

- وفات احمدبن شعیب نسایى (صاحب سنن كبیرنسایی) - سال 303 هجرى قمرى.
- درگذشت وکیل الرعایا کریم خان زند فرمانروای سلسله زندیه در سال 1193 قمری.
- اختیار حکمین در صفین و حیله عمروبن عاص سال 37 قمری.

14 صفر الخیر:

- خلع ابراهیم ‏بن ‏ولید از خلافت - سال 127 هجرى قمرى
- شهادت محمدبن ابی بکر کارگزار امیرالمومنین علیه السلام در مصر در سال 38 قمری(بنا بر قولی).
- ولادت حکیم ملا محمد فیض کاشانی در سال 1007 قمری.
- درگذشت آیت الله حاج شیخ محمدتقی بروجردی 1314 قمری.


15 صفر الخیر:

- شروع بیماری حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم.
- جنگ یزید بن ‏مهلب با سپاهیان یزید بن ‏عبدالملك - سال 102 هجرى قمرى.
- خلافت مروان‏ حمار، آخرین خلیفه اموى - سال 127 هجرى قمرى.
- درگذشت حسین ابن عبیدالله ابن غضائری در سال 411 قمری.


17 صفر الخیر:

- شهادت حضرت رضا علیه السلام به نقل مرحوم طبرسی و ابن اثیر در سال 203 قمری.
- شهادت اویس قرنی در جنگ صفین سال 37 قمری.
- درگذشت علامه میرحامد حسین هندی مولف عبقات الانوار در لکنهو در سال 1306 قمری.


20 صفر الخیر:

- اربعین امام حسین علیه السلام
- زیارت قبر امام حسین علیه السلام از سوى جابر بن ‏عبدالله.
- فاجعه بئر معونه و كشته شدن مبلغان اسلامی - سال سوم هجرى قمرى.
- درگذشت عالم بزرگ شیخ جعفر شوشتری در سال 1303 قمری.


22 صفر الخیر:

- مرگ الموفّق بالله عباسى - سال 278 هجرى قمرى.
- صدور توقیع شریف امام عصر ارواحنا فداه برای شیخ مفید علیه الرحمه و الرضوان 420 قمری.


23 صفر الخیر:

- درگذشت آیت الله شیخ محمدباقر نجفی اصفهانی در سال 1310 قمری.
- پی کردن ناقه حضرت صالح نبی علیه السلام توسط قومش
- گرفتار شدن حضرت یونس علیه السلام در شکم ماهی.


24 صفر الخیر:

- شدت یافتن بیماری رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم.
- درگذشت صاحب بن عباد وزیر دانشمند دیلمیان در سال 385 قمری.
- شهادت آیت الله میرزا علی غروی تبریزی در سال 1419 قمری.


25 صفر الخیر:

- طلب نمودن شانه گوسفند و دوات از جانب پیامبر اعظم صلوات الله و سلامه علیه و آله برای معرفی جانشین خود.


26 صفر الخیر:


- درگذشت ثابت بن قره حرانی در سال 288 قمری.
- دستور پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلم به لشکر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با رومیان.
- سالروز انقراض حکومت امویان


27 صفر الخیر:

- کشته شدن اسود عنسى، به تدبیر فرماندار یمن - سال 11 هجرى قمرى.
- مأموریت اسامة بن ‏زید براى تجهیز سپاه اسلام جهت نبرد با رومیان - سال 11 هجرى قمرى.
- رحلت آیت الله سید عبدالاعلی سبزواری 1414 قمری.


28 صفر الخیر:



- رحلت جانگداز و شهادت گونه پیامبر اسلام صلوات الله و سلامه علیه و آله سال 11 هجرى قمرى.
- شهادت امام حسن ‏مجتبی علیه السلام - سال 50 هجرى قمرى.
- خلافت ابوبكر بن ‏ابى ‏قحافه - سال 11 هجرى قمرى.
- درگذشت موسى‏ بن ‏بغا از فرماندهان نظامى و ترك‏نژاد متوكل عباسی- سال 264 هجرى قمرى.


30 صفر الخیر:

- شهادت ثامن الائمه حضرت امام رضا علیه السلام (آخرین روز ماه صفر ) سال 203.
- توطئه سران قریش براى كشتن پیامبر صلوات الله و سلامه علیه و آله - آخرین روز ماه صفر سال اول هجری.


منبع: وبلاگ رسم زمانه 



:: برچسب‌ها: روز شمار محرم,

نوشته شده توسط فتاح زاده در شنبه 25 آذر 1391


ذوالجناح چه خبر...؟

ذوالجناح چه خبر؟


پــیل تن اســب چرا با رخ مــات آمده ای

شـاه را بــردی وتــنها زفــرات آمـــده ای

ای فــرس! قـافله سـالار تو کشــتند مگر؟

کـه تــو بــی قافــله وآتــش وآه آمــده ای

شه مارا مگر افکنده ای از پشت به خاک

عــذر جــویان زپــی عــفو گــناه آمــده ای

ما یــتیمان چــه کــنیم از الــم بی پــدری؟

بـدتر از بــی پدری ،دربدری،خون جگری

 



نوشته شده توسط فتاح زاده در پنج شنبه 16 آذر 1391


استقبال مردم اندیمشک از ضریح امام حسین

 

برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا....

بردلم ترم بماند آرزوی کربلا.....

یاحسین

التماس دعا



:: برچسب‌ها: استقبال,

نوشته شده توسط فتاح زاده در پنج شنبه 16 آذر 1391


جايگاه زنان در نهضت عاشورا

چرا امام حسين (ع) اهل بيت (ع) را به كربلا آورد ؟

سيد بن طاووس اعلي الله مقامه مي فرمايد: ممكن است يكي از جهاتي كه باعث شد امام حسين (ع) حرمسرا و زنان و دختران خود را به همراه بياورد اين باشد كه اگر آنان را در حجاز يا شهر ديگر به‌جا مي گذاشت، يزيد بن معاويه كه لعنت هاي خدا بر او باد متعرض آنها مي شد و آنها را تحت شكنجه و آزار قرار مي داد تا بدينوسيله از مبارزه و شهادت حسين (ع) جلوگيري كند، گرفتاري زنان در دست يزيد باعث شود امام(ع) از انجام وظيفه بزرگ و رسيدن به مقامات سعادت محروم بماند.

مضافا بر اينكه امر خدا تعلق بر اين گرفته بود كه امام حسين (ع) از همه چيز خود حتي زن و فرزند در راه خدا بگذرد تا از امتحان الهي سرافراز در آيد. زنان اهل بيت بخودي خود مناديان گروهي عزت و شرافت و مكملين نهضت عاشورا بودند و تا رسوايي باطل و روشن شدن حق از پاي ننشستند، آنها در حقيقت نهضت حسين(ع) را تكميل نمودند و با پيام رساني انقلابي خود نگذاشتند دشمن از شهادت امام حسين(ع) سوء استفاده كند، يعني خون امام و شهداي كربلا را پايمال كند.

تحمل همان ناله ها و شيون ها و فرياد هاي احساسي زن ها و بچه ها سبب فزوني ثواب و اجر براي امام حسين (ع) و باعث ثبات نهضت شد. اگر زينب ها نمي بودند و منزل به منزل با مظلوميت خودشان، احساسات مردم را جريحه دار نمي كردند و با هوشياري و اقدام به موقع از قبيل سخنراني هاي آتشين و فرياد ها رسوايي ابن زياد و يزيد را فراهم نمي آوردند، چه كسي اين رسالت را به عهده مي گرفت ؟ دشمن حسين را كشته بود، اعلام مي‌كرد مشتي ياغي ( العياذ بالله ) خروج كرده بودند در كربلا كشتيم و تمام شد!

ديگر كسي هم نبود كه دم از دم برآرد و از جنايات ننگين يزيد پرده بردارد، اما اهل بيت اين رسالت را خوب به انجام رساندند. زينب و ام كلثوم خواهران امام حسين (ع) و فاطمه و سكينه و حتي دختر چهار ساله امام حسين (ع) ( معروف به رقيه ) لحظه به لحظه اسارت به رسوايي خاندان لعنت شده بني اميه افزوده تا اينكه مردم يزيد و ابن زياد را شماتت مي كردند، تا آنجا كه ديگر يزيد ذله شده بود و دست از اهل بيت (ع) برداشت و آنها را آزاد كرد ...

زينب كبري (س)

سر سلسله زنان شجاع نهضت امام حسين (ع) زينب كبري(س) است، او خدا شناسي بود كه در تحمل مصايب به ام المصايب لقب يافت. در عفت و نجابت ثاني زهرا (ع) بود، تنديس شرم و حيا و داراي عصمت صغري او وليه الله بود، راضي به رضاي الله و امينه الله بود، عالمه غير معلمه محبوبه رسول خدا (ص) و فاطمه زهرا (س) و اميرالمؤمنين، نايبه الزهرا، شريكه الحسين و در فصاحت و بلاغت وارث اميرالمؤمنين بود. شجاعت ملكه وجودش بود. او قهرمان كربلا بود و در صبر و مقاومت مجسمه تقوي بود، در برخورد با مصيبت ها چون كوه مقاوم و چون صخره در مقابل امواج خروشان، خم به ابرو نياورد. او كمر مصيبت را شكسته بود!

در طول نهضت عاشورا بلاگردان زن ها و بچه ها و امام سجاد(ع) بود، به عنوان مثال وقتي در كوفه پس از اينكه زينب افشاگري كرد و مردن را تهييج نمود ابن زياد (لعنه الله عليه) بسيار غضبناك شد، چون براي او افت داشت زينب را مورد ضرب و شتم قرار دهد، علي بن الحسين(ع) را احضار نمود و گفت تو كيستي ؟ زين‌العابدين(ع) فرمود: من علي بن الحسين هستم. گفت: علي بن الحسين كه در كربلا كشته شد؟ فرمود: آن شير بيشه شجاعت كه شربت شهادت نوشيد برادرم علي(ع) بود كه بر خلاف گفتار تو، مردم او را شهيد كردند نه خدا !

ابن زياد غضبش بيشتر شد و گفت: هنوز آن جراْت و توان در تو باقي است كه پاسخ مرا بدهي وگفته مرا زير پا بگذاري ؟ اينك بياييد جلادان، او را برده وگردن بزنيد! مدافعه ولايت و امانت، زينب قهرمان بي تاب شد. خود را به دامان امام سجاد (ع) انداخت و فرمود: به خدا دست از يادگار برادرم بر نمي‌دارم و از او جدا نمي شوم، اگر مي خواهي او را به قتل برساني، مرا هم با او بكش.

مرا با او بكش تا هر دو باهم

شويم آسوده از اين محنت وغم

زينب (ع) پا به پاي امام حسين(ع) در نهضت عاشورا آمد. او پسرش عون را پيشكش برادر برده بود. اگر حسين(ع) شهيد شد زينب هم با اسارت خود خط سرخ شهادت را پيمود. كاروان اهل بيت را به رهبري امام سجاد به مدينه رسانيد، الحق و الانصاف هيچ كم نگذاشت چرا كه او عقيله بني هاشم بود و يادگار حيدر .

حضرت زينب (ع) يكسال پس از امام حسين(ع) در شهر دمشق در گذشت .

منبع :http://emam-e-tanha.blogfa.com



:: برچسب‌ها: زنان,

نوشته شده توسط فتاح زاده در پنج شنبه 16 آذر 1391


.....

در میان اعراب رسم بوده که وقتی کسی به نا حق کشته می شده بر روی
مقبره ی وی پرچم قرمز رنگی قرار می دادند تا زمانی که از قاتلانش انتقام بگیرند.
و در زمان شهادت امام حسین (ع) بر روی گنبد حرم این حضرت پرچم قرمز رنگی
قرار دادند و هنوز آن پرچم وجود دارد.
تا انشاءالله منتقم خون سیدالشهداء با شعار یالثارات الحسین علیه السلام ظهور نمایند.

باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست

باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست

آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست

قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود

دلها همه آماده ی پرواز شود

با بوی محرم الحرام تو حسین

ایام عزا و غصه آغاز شود.

به سر غیر از تو سودایی ندارم یا حسین جان ، به دل جز تو تمنایی ندارم یا حسین جان ،

خدا داند كه دربازار عشقت ، به جز جان هیچ كالایی ندارم یاحسين جان

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز

دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند

ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین

بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

عالم همه قطره و دریاست حسین
خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
 

منبع:http://mohamad-mehrabi.blogfa.com



:: برچسب‌ها: عکس متحرک,

نوشته شده توسط فتاح زاده در پنج شنبه 9 آذر 1391


احادیث

 چهل حديث درباره محرم وعزاداري


40 حديث از احاديث اهل‌بيت (ع) كه به عزاداري، به‌ويژه عزاداري سيد و سالار شهيدان مي‌پردازد را مرور مي‌كنيم.

1. قال رسول الله (ص): «ان لقتل الحسين (ع) حرارة فى قلوب المؤمنين لا تبرد ابدا.»پيامبراكرم (ص) فرمود: براى شهادت حسين (ع)، حرارت و گرمايى در دل‌هاى مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمى‏شود. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص556)

2. قال رسول الله (ص): يا فاطمة! كل عين باكية يوم القيامة الا عين بكت على مصاب الحسين فانها ضاحكة مستبشرة بنعيم الجنة.
پيامبراكرم (ص) فرمود: فاطمه جان! روز قيامت هر چشمى گريان است، مگر چشمى كه در مصيبت و عزاى حسين گريسته باشد، كه آن چشم در قيامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى‏شود. (بحارالانوار،ج 44، ص293)

3. قال الرضا (ع): من كان يوم عاشورا يوم مصيبته و حزنه و بكائه جعل الله عزوجل يوم القيامة يوم فرحه و سروره.امام رضا (ع) فرمود: هر كس كه عاشورا، روز مصيبت و اندوه و گريه‏اش باشد، خداوند روز قيامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى‏دهد. (بحارالانوار، ج 44، ص284)

4. قال الرضا (ع): كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا و كانت الكابة تغلب عليه حتى يمضى منه عشرة ايام، فاذا كان اليوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه...امام رضا (ع) فرمود: هر گاه ماه محرم فرا مى‏رسيد، پدرم (موسى بن‏ جعفر) ديگر خندان ديده نمى‏شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى‏يافت تا آن كه ده روز از محرم مى‏گذشت، روز دهم محرم كه مى‏شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود. (امالى صدوق، ص 111)

5. عن الصادق (ع): نيح على الحسين بن على سنة فى كل يوم و ليلة و ثلاث سنين من اليوم الذى اصيب فيه.حضرت صادق (ع) فرمود: يك سال تمام، هر شب و روز بر حسين بن على (ع) نوحه‌خوانى شد و سه سال، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت. (بحارالانوار،ج 79، ص102)

6. قال الصادق (ع): قال لى ابى: يا جعفر! اوقف لى من منالى كذا و كذا النوادب تندبنى عشر سنين بمنى ايام منى.
امام صادق (ع) مى‏فرمايد: پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه‌خوانان كن كه به مدت ده سال در «منا» در ايام حج، بر من نوحه‌خوانى و سوگوارى كنند. (بحارالانوار، ج 46، ص220)

7. عن ابى هارون المكفوف قال: دخلت على ابى عبد الله (ع) فقال لى: انشدنى، فأنشدته فقال: لا، كما تنشدون و كما ترثيه عند قبره...
ابوهارون مكفوف مى‏گويد: خدمت حضرت صادق (ع) رسيدم. امام به من فرمود: «برايم شعر بخوان». پس برايش اشعارى خواندم. فرمود: اينطور نه، همان طور كه (براى خودتان) شعر خوانى مى‏كنيد و همانگونه كه نزد قبر حضرت سيد الشهداء مرثيه مى‏خوانى. (بحارالانوار، ج 44، ص287)

8. قال الصادق (ع): ما من احد قال فى الحسين شعرا فبكى و ابكى به الا اوجب الله له الجنة و غفر له.امام صادق (ع) به جعفر بن عفان فرمود: هيچ كس نيست كه درباره حسين (ع) شعرى بسرايد و بگريد و با آن بگرياند مگر آن كه خداوند، بهشت را بر او واجب مى‏كند و او را مى‏آمرزد. (رجال شيخ طوسى، ص289)

9. قال الصادق (ع): من قال فينا بيت شعر بنى الله له بيتا فى الجنة.
امام صادق (ع) فرمود: هر كس در راه ما و براى ما يك بيت شعر بسرايد، خداوند براى او خانه‏اى در بهشت، بنا مى‏كند. (وسائل الشيعه،ج 10، ص467)

10. قال الصادق (ع): الحمد لله الذى جعل فى الناس من يفد الينا و يمدحنا و يرثى لنا.امام صادق (ع) فرمود: خدا را سپاس كه در ميان مردم، كسانى را قرار داد كه به سوى ما مى‏آيند و بر ما وارد مى‏شوند و ما را مدح و مرثيه مى‏گويند. (وسائل الشيعه، ج 10، ص469)

11. قال الرضا (ع): يا دعبل! احب ان تنشدنى شعرا فان هذه الايام حزن كانت علينا اهل البيت (ع).امام رضا (ع) به دعبل (شاعر اهل بيت) فرمود: اى دعبل! دوست دارم كه برايم شعرى بسرايى و بخوانى، چرا كه اين روزها (ايام عاشورا) روز اندوه و غمى است كه بر ما خاندان رفته است. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص567)

12. عن الرضا (ع): يا دعبل! ارث الحسين (ع) فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حيا فلا تقصر عن نصرنا ما استطعت.امام رضا (ع) فرمود: اى دعبل! براى حسين بن على (ع) مرثيه بگو، تو تا زنده‏اى، ياور و ستايشگر مايى، تا مى‏توانى، از يارى ما كوتاهى مكن. (جامع احاديث الشيعه،ج 12، ص567)

13. قال على (ع): ان الله...اختار لنا شيعة ينصروننا و يفرحون بفرحنا و يحزنون لحزننا.على (ع) فرمود: خداوند براى ما، شيعيان و پيروانى برگزيده است كه ما را يارى مى‏كنند، با خوشحالى ما خوشحال مى‏شوند و در اندوه و غم ما، محزون مى‏گردند. (غررالحكم،ج 1، ص235)

14. قال الحسين (ع): انا قتيل العبرة لا يذكرنى مؤمن الا بكى.حسين بن على (ع) فرمود: من كشته اشكم. هيچ مؤمنى مرا ياد نمى‏كند مگر آن كه ـ به خاطر مصيبتهايمـ گريه مى‏كند. (بحارالانوار، ج 44، ص279)

15. قال الحسين (ع): من دمعت عيناه فينا قطرة بوأه الله عز و جل الجنة.
حسين بن على (ع) فرمود: چشمان هر كس كه در مصيبتهاى ما قطره‏اى اشك بريزد، خداوند او را در بهشت جاى مى‏دهد. (احقاق الحق، ج 5، ص523)

16. قال على بن الحسين السجاد (ع): ايما مؤمن دمعت عيناه لقتل الحسين و من معه حتى يسيل على خديه بوأه الله فى الجنة غرفا.
امام سجاد (ع) فرمود: هر مؤمنى كه چشمانش براى كشته‌شدن حسين بن على (ع) و همراهانش اشكبار شود و اشك بر صورتش جارى شود، خداوند او را در غرفه‏هاى بهشتى جاى مى‏دهد. (ينابيع المودّه، ص429)

17. قال السجاد (ع): انى لم اذكر مصرع بنى فاطمة الا خنقتنى لذلك عبرة.
امام سجاد (ع) فرمود: من هرگز شهادت فرزندان فاطمه را به ياد نياوردم، مگر آن كه به خاطر آن، چشمانم اشكبار گشت. (بحارالانوار، ج 46، ص109)

18. قال الباقر (ع): ثم ليندب الحسين و يبكيه و يأمر من فى داره بالبكاء عليه و يقيم فى داره مصيبته باظهار الجزع عليه و يتلاقون بالبكاء بعضهم بعضا فى البيوت و ليعز بعضهم بعضا بمصاب الحسين (ع).
امام باقر(ع) نسبت به كسانى كه در روز عاشورا نمى‏توانند به زيارت آن حضرت بروند، اينگونه دستور عزادارى دادند و فرمودند: بر حسين (ع) ندبه و عزادارى و گريه كند و به اهل خانه خود دستور دهد كه بر او بگريند و در خانه‏اش با اظهار گريه و ناله بر حسين (ع)، مراسم عزادارى بر پا كند و يكديگر را با گريه و تعزيت و تسليت گويى در سوگ حسين (ع) در خانه‏هايشان ملاقات كنند. (كامل الزيارات، ص175)

19. قال الباقر (ع): مر على بكربلا فى اثنين من اصحابه قال: فلما مر بها ترقرقت عيناه للبكاء ثم قال: هذا مناخ ركابهم و هذا ملقى رحالهم و هيهنا تهراق دماؤهم، طوبى لك من تربة عليك تهراق دماء الأحبة.امام باقر (ع) فرمود: اميرالمؤمنين (ع) با دو تن از يارانش از «كربلا» گذر كردند، حضرت، هنگام عبور از آنجا، چشمهايش اشك‌آلود شد، سپس فرمود: اينجا مركب‌هايشان بر زمين مى‏خوابد، اينجا محل بار افكندنشان است و اينجا خون‌هايشان ريخته مى‏شود، خوشا به حال تو اى خاكى كه خون دوستان بر روى تو ريخته مى‏شود! (بحارالانوار، ج 44، ص 258)

20. قال الباقر (ع): ما من رجل ذكرنا او ذكرنا عنده يخرج من عينيه ماء و لو مثل جناح البعوضة الا بنى الله له بيتا فى الجنة و جعل ذلك الدمع حجابا بينه و بين النار.امام باقر (ع) پس از شنيدن سروده‏هاى «كميت» درباره اهل‌بيت، گريست و سپس فرمود: هيچ كس نيست كه ما را ياد كند، يا نزد او از ما ياد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشه‏اى‏ اشك آيد، مگر آن كه خداوند برايش در بهشت، خانه‏اى بنا كند و آن اشك را حجاب ميان او و آتش دوزخ قرار دهد. (الغدير، ج 2، ص202)

21. قال الصادق (ع): بكى على بن الحسين (ع) عشرين سنة و ما وضع بين يديه طعام الا بكى. امام صادق (ع) فرمود: امام زين‌العابدين (ع) بيست سال (به ياد عاشورا) گريست و هرگز طعامى پيش روى او نمى‏گذاشتند، مگر اين كه گريه مى‏كرد. (بحارالانوار، ج 46، ص 108)

22. قال الصادق (ع): لما مات ابراهيم بن رسول الله (ص) حملت عين رسول الله بالدموع ثم قال النبى (ص): تدمع العين و يحزن القلب و لا نقول ما يسخط الرب و انا بك يا ابراهيم لمحزونون.
امام صادق (ع) فرمود: چون ابراهيم پسر رسول خدا از دنيا رفت، چشم پيامبر پر از اشك شد. سپس پيامبرفرمود: چشم، اشكبار مى‏شود و دل غمگين مى‏‌شود، ولى چيزى نمى‏گوييم كه خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو اى ابراهيم اندوهناك هستيم. (بحارالانوار، ج 22، ص157)

23. قال الصادق (ع): من ذكرنا عنده ففاضت عيناه حرم الله وجهه على النار.
امام صادق (ع) فرمود: نزد هر كس كه از ما (و مظلوميت ما) ياد شود و چشمانش پر از اشك گردد، خداوند چهره‏اش را بر آتش دوزخ حرام مى‏كند. (بحارالانوار، ج 44، ص285)

24. قال الصادق (ع): تزاوروا و تلاقوا و تذاكروا و احيوا امرنا.
امام صادق (ع) فرمود: به زيارت و ديدار يكديگر برويد، با هم به سخن و مذاكره بنشينيد و امر ما را ـ كنايه از حكومت و رهبرى ـ زنده كنيد. (بحارالانوار، ج 71، ص352)

25. قال الصادق (ع) للفضيل: تجلسون و تحدثون؟ فقال: نعم، قال: ان تلك المجالس احبها فأحيوا امرنا، فرحم الله من احيى امرنا.
امام صادق (ع) از «فضيل» پرسيد: آيا (دور هم) مى‏نشينيد و حديث و سخن مى‏گوييد؟ گفت: آرى ‏فرمود: اينگونه مجالس را دوست دارم، پس امر(امامت) ما را زنده بداريد. خداى رحمت كند كسى را كه امر و راه ما را احيا كند. (وسائل الشيعه، ج 10، ص392)

26. قال الصادق (ع): ...رحم الله دمعتك، اما انك من الذين يعدون من اهل الجزع لنا و الذين يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا، اما انك سترى عند موتك حضور آبائى لك...
امام صادق (ع) به «مسمع» كه از سوگواران و گريه كنندگان بر عزاى حسينى بود، فرمود: خداى، اشك تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش، تو از آنانى كه از دلسوختگان ما به شمار مى‏آيند، و از آنانى كه با شادى ما شاد مى‏شوند و با اندوه ما غمگين مى‏گردند. آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالين خويش خواهى بود. (وسائل الشيعه، ج 10، ص397)

27. قال الصادق (ع): اللهم...و ارحم تلك الأعين التى جرت دموعها رحمة لنا و ارحم تلك القلوب التى جزعت و احترقت لنا و ارحم الصرخة التى كانت لنا.امام صادق (ع) بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بيت، چنين دعا مى‏كرد و مى‏فرمود: خدايا...آن ديدگان را كه اشك‌هايش در راه ترحم و عاطفه بر ما جارى شده و دل‌هايى را كه به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فريادها و ناله‏هايى را كه در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. (بحارالانوار، ج 98، ص8)

28. قال الصادق (ع): من دمعت عينه فينا دمعة لدم سفك لنا او حق لنا نقصناه او عرض انتهك لنا او لأحد من شيعتنا بوأه الله تعالى بها فى الجنة حقبا.امام صادق (ع) فرمود: هر كس كه چشمش در راه ما گريان شود، به خاطر خونى كه از ما ريخته شده است، يا حقى كه از ما گرفته‏اند، يا آبرويى كه از ما يا يكى از شيعيان ما برده وهتك حرمت كرده‏اند، خداى متعال به همين سبب، او را در بهشت جاودان، براى ابد جاى مى‏دهد. (امالى شيخ مفيد، ص175)

29. قال الصادق (ع): لكل شيى‏ء ثواب الا الدمعة فينا.امام صادق (ع) فرمود: هر چيزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشكى كه براى ما ريخته شود ـ كه چيزى با آن برابرى نمى‏كند و مزد بى اندازه داردـ .(جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص548)

30. قال الصادق (ع): ما من عين بكت لنا الا نعمت بالنظر الى الكوثر و سقيت منه.امام صادق (ع) فرمود: هيچ چشمى نيست كه براى ما بگريد، مگر اين كه برخوردار از نعمت نگاه به «كوثر» مى‏شود و از آن سيرابش مى‏كنند. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص554)

31. عن الصادق (ع): يا زرارة! ان السماء بكت على الحسين اربعين صباحا.
امام صادق (ع) فرمود: اى زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسين بن على (ع) گريه كرد. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص552)

32. قال الصادق (ع):كل الجزع و البكاء مكروه سوى الجزع و البكاء على الحسين (ع).امام صادق (ع) فرمود: هر ناليدن و گريه‏اى مكروه است، مگر ناله و گريه بر حسين (ع). (بحارالانوار، ج 45، ص313)

33. قال الصادق (ع):ان النبى لما جائته وفاة جعفر بن ابى طالب و زيد بن حارثة كان اذا دخل بيته كثر بكائه عليهما جدا و يقول: كانا يحدثانى و يؤانسانى فذهبا جميعا.امام صادق (ع) فرمود: وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زيد بن حارثه به پيامبر خدا رسيد، از آن پس هر گاه وارد خانه‏ مى‏شد، بر آن دو شهيد به شدت مى‏گريست و مى‏فرمود : آن دو شهيد، با من هم سخن و همدم و انيس بودند، و هر دو رفتند! (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص177)

34. قال الصادق (ع):نفس المهموم لظلمنا تسبيح و همه لنا عبادة و كتمان سرنا جهاد فى سبيل الله. ثم قال ابو عبد الله (ع): يجب ان يكتب هذا الحديث بالذهب.امام صادق (ع) فرمود: نفس كسى كه به خاطر مظلوميت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام صادق (ع) افزود: اين حديث را بايد با طلا نوشت! (امالى شيخ مفيد، ص 338)

35. قال الصادق (ع): اربعة الاف ملك عند قبر الحسين (ع) شعث غبر يبكونه الى يوم القيامة. امام صادق (ع) فرمود: 4 هزار فرشته نزد قبر سيد الشهدا (ع) ژوليده و غبارآلود، تا روز قيامت بر آن حضرت مى‏گريند. (كامل الزيارات، ص 119)

36. قال الرضا (ع): يا ابن شبيب! ان كنت باكيا لشى‏ء فابك للحسين بن على بن ابى طالب (ع) فانه ذبح كما يذبح الكبش.امام رضا (ع) به «ريان بن شبيب» فرمود: اى پسر شبيب! اگر بر چيزى گريه مى‏كنى، بر حسين بن على بن ابى طالب (ع) گريه كن، چرا كه او را مانند گوسفند سر بريدند. (بحارالانوار، ج 44، ص 286)

37. قال الرضا (ع):من جلس مجلسا يحيى فيه امرنا لم يمت قلبه يوم تموت القلوب.امام رضا (ع) فرمود: هر كس در مجلسى بنشيند كه در آن، امر (و خط و مرام ما) احيا مى‏شود، دلش در روزى كه دلها مى‏ميرند، نمى‏ميرد. (بحارالانوار، ج 44، ص278)

38. قال الرضا (ع): فعلى مثل الحسين فليبك الباكون فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام.امام رضا (ع) فرمود: گريه كنندگان بايد بر كسى همچون حسين (ع) گريه كنند، چرا كه گريستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى‏ريزد. ( بحارالانوار، ج 44، ص284)

39. قال الرضا (ع): يابن شبيب! ان بكيت على الحسين (ع) حتى تصير دموعك على خديك غفر الله لك كل ذنب اذنبته صغيرا كان او كبيرا قليلا كان او كثيرا.امام رضا (ع) فرمود: اى پسر شبيب! اگر بر، حسين (ع) آن قدر گريه كنى كه اشك‌هايت بر چهره‏ات جارى شود، خداوند همه گناهانت را كه مرتكب شده‏اى مى‏آمرزد، كوچك باشد يا بزرگ، كم باشد يا زياد. (امالى صدوق، ص112)

40. قال الرضا (ع): ان سرك ان تكون معنا فى الدرجات العلى من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا.امام رضا (ع) به «ريان بن شبيب» فرمود: اگر تو را خوشحال مى‏كند كه در درجات والاى بهشت با ما باشى، پس در اندوه ما غمگين باش و در شادى ما خوشحال باش. (جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص549)

http://nasim-4.blogfa.comمنبع 



:: برچسب‌ها: حدیث,

نوشته شده توسط فتاح زاده در پنج شنبه 9 آذر 1391


قیام عاشورا

 

الف : بیعت یزید از امام حسین
در حادثه كربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یك جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یكجا دعوت مردم كوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت كوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حكومت انتقاد می كند. از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می كند و اینجا امر به معروف و نهی از منكر را لازم می بیند.

البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پاره ای از عكس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پاره ای بر اساس دعوت مردم كوفه و پاره ای بر اساس مبارزه با منكرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است. حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است. و باید دید كدام عامل تاثیری به سزایی داشته است.

توضیح عكس العمل اول را همه شنیده ایم كه معاویه با چه وضعی به حكومت رسید وقتی اصحاب امام حسن مجتبی (ع)، آنقدر سستی كردند امام یك قرارداد موقت با معاویه امضاء كردند در مفاد این صلحنامه آمده بود كه بعد از مرگ معاویه مقام خلیفه مسلمین به امام حسن برسد و اگر ایشان به شهادت رسیده بودند به برادرش امام حسین منتقل شود برای همین معاویه امام حسن مجتبی را مسموم نمودند تا مدعایی نماند و خود معاویه می خواست حكومت را به شكل سلطنت و موروثی در بیاورد. تا زمان معاویه ، مسئله خلافت و حكومت یك مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفكر بود:

الف: یك طرز تفكر كه خلافت، فقط شایسته كسی است كه پیغمبر او را منصوب كرده باشد.

ب: یك طرز تفكر دیگر این بود كه مردم حق دارند خلیفه ای برای خودشان انتخاب كنند و این مسئله در میان نبود كه یك خلیفه برای خود جانشین معین كند اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود كه نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود معاویه احساس می كرد این كار فعلا زمینه مساعدی ندارد و كسیكه او را به این كار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا) بود چون مغیره خودش طمع حكومت كوفه را داشت مغیره همان شخصی بود كه با غلاف شمشیر به پهلوی خانم زهرا (س) زد و همان مغیره ای كه قبلا هم حاكم كوفه بوده است و از اینكه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود. برای همین مغیره به شام رفت و به یزیدبن معاویه گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو كوتاهی می كند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را جانشین خودش نمی كند یزید گفت پدر فكر می كند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می كنند و مردم مدینه را مروان حكم و از همه جا مهمتر و خطرناكتر كوفه (عراق كنونی) است این هم بعهده من.

یزید به نزد معاویه رفت و مطالب مغیره را گفت وقتی معاویه ، مغیره را احضار نمود مغیره با تملق گویی و منطق قویی كه داشت معاویه را قانع می سازد معاویه هم برای بار دوم به او ابلاغ حكومت كوفه را می دهد (البته این جریان بعد از شهادت امام حسن مجتبی یعنی سالهای آخر عمر معاویه بوده است) مردم كوفه و مدینه با پیشنهاد مغیره و مروان مخالفت كردند لذا معاویه مجبور شد خودش به مدینه برود . معاویه پس از تسلط كامل بر محیط داخلی و پهناور اسلام كه از افریقای شمالی تا حدود چین توسعه یافته بود اولین و بزرگترین اشتباه خودش راجع به سیاست خارجی را مرتكب شد چون وقتی تصمیم گرفت پسر جوان و نالایقش را ولیعهد كند ولی مردم نپذیرفتند و او شكست خورد برای رسیدن به این قصد شومش مرتكب جنایت بزرگی شد و آن این بود كه با امپراطور روم كه نیرومندترین دشمن خونین اسلام و مسلمانان بود به نفع قصد شومش صلح كرد و با این عمل جلوی پیشروی اسلام را در اروپا متوقف ساخت و برای تهدید یك طرفردار نیرومند كه تاج و تخت یزید را پشتیبانی كند حاضر شد باجی هم به دولت روم بدهد.

معاویه زمانیكه كه خودش به مدینه رفت سه نفر كه مورد احترام مردم بودند را خواست (امام حسین (ع) عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم ، عبدالله بن زییر، همان شخصی كه به امام علی خیانت كرد و مسبب جنگ جمل شد) معاویه سعی كرد با چرب زبانی به آنها برساند كه صلاح اسلام ایجاب می كند حكومت ظاهری در دست یزید باشد ولی كار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد حتی به آنها گفت شما فعلا بیعت كنید ولی آنها قبول نكردند. معاویه هنگام مردن، سخت نگران وضع پسرش یزید بود و به او نصایحی كرد كه اگر یزید جامه عمل می پوشاند یقیناً بیشتر می توانست حكومت كند نصایح این بود (ای پسر جان، من رنج بار بستن را از تو بر داشتم، كارها را برایت هموار كردم و دشمنانت را راحت نمودم و رقیبان عرب را زیر فرمانت آوردم مردم حجاز را منظور دار كه اصل تو هستند هر كس از آنها به نزد تو آمد گرامیش دار و هر كدامشان را هم غایب بود احوالش را بپرس اهالی عراق را منظور دار. و اگر خواستند حاكمی را از آنها عزل كنی دریغ نكن چون عزل یك حاكم، آسانتر از برابری با صد هزار شمشیر است اهل شام را هم منظور دار كه اطرافیان نزدیك و ذخیره تو هستند و اگر از دشمنی در هراس یودی از آنها یاری بجو و چون موفق شدی آنها را به وطن خودشان برگردان زیرا اگر در سرزمین دیگر بمانند اخلاقشان بر می گردد. سپس معاویه می نویسد پسرم من نمی ترسم كه كسی در حكومت با تو نزاع كند مگر 3 نفر حسین بن علی عبدالله بن زییر- عبدالله بن عمر ]چون هر سه خلیفه زاده بودند.

حسین بن علی شخصی است كه اهل عراق او را رها نكنند و او را وادار به خروج می كنند اگر خروج كرد و برابر او پیروز شدی از او درگذر كه با تو خویشی نزدیك دارد و احترام و خلق او بسیار است و او نوه پیامبر است. اما عبدالله بن عمر اهل عبات است و اگر تنها بماند با تو بیعت می كند. ولی عبدالله بن زبیر اگر بر تو خروج كرد و بر او پیروز شدی بند از بندش جدا كن و تا بتوانی خون دیگران قوم خود را حفظ كن.

معاویه می دانست این سه نفر یقیناً اعتراض خواهند كرد چون اعتراض آنها به نظر معاویه بدین دلیل بود كه اگر خلافت به ارث برده می شود ما هم باید وارث باشیم و اگر خلافت به سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان با سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان سابقه دار تر از یزید هم وجود داشت و این اعتراضات واقعاً در ذهن اكثر مسلمان بود معاویه در این نصایح كاملا پیش بینی كرده بود كه اگر یزید با امام حسین (ع) به خشونت رفتار كند و دست خود را به خون آغشته كند دیگر نمی تواند خلافت خود را ادامه دهد بقول بنی امیه متأسفانه یزید نتوانست سیاست مرموزانه پدرش را اعمال كند و سیاستی غلط را اعمال نمود و زحمات 50 ساله امیر را رشته كرد . معاویه فردی زیرك بود و خوب می دانست و می توانست پیش بینی كند بر عكس یزید كه اولا جوان بود ثانیا مردی بود كه اشراف زاده و با لهو و لعب مانوس شده بود و كاری كرد كه در درجه اول به زبان خاندان بنی امیه و ابوسفیان تمام شد.

بعد از اینكه معاویه در نیمه رجب سال 60 هـ . ق به درك رسید یزید به حاكم مدینه ولید بن عقبه ابوسفیان (نوه ابوسفیان) نامه ای می نویسد و مرگ معاویه را اطلاع می دهد و طی نامه ای خصوصی دستور داد از حسین بن علی (ع) و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر بیعت بیگرد و اگر بیعت نكردند سرشان را برای من بفرست وقتی ولید بن عقبه نامه یزید را دریافت كرد امام بعد از سه روز حركت كرد. (علتش را انشاءالله در تاریخ واقعه كربلا تا شهادت خواهیم گفت) و به مكه هجرت نمود و شاید فكر شود كه هجرت بدین جهت بوده است كه مكه حرم امن الهی است و خون حضرت را نمی ریزند خیر بلكه اولا اعلام مخالفت خودش را اعلام كرد ثانیا اگر در مدینه می ماند صدایش آنقدر به عالم اسلام نمی رسید و اگر شهید هم می شد خونش تاثیر زیادی نداشت برای همین صدایش در اطراف پیچید كه امام حاضر به بیعت نشده است ثالثاً و از همه مهمتر امام حسین سوم شعبان وارد مكه شد و ماههای شعبان ، رمضان، شوال، ذی القعده و تا هشت ذی الحجه در مكه ماند ماههایی مهم كه مردم جهت حج عمره آنجا می آمدند تا اینكه 8 ذی الحجه رسید و مردم كه برای حج تمتع لباس احرام می پوشیدند و می خواهند به سوی منی و عرفات بروند همان لحظه ناگهان امام حسین (ع) اعلام می كند من می خواهم به طرف عراق و به سوی كوفه بروم یعنی پشت به حج و كعبه می كند و اعتراض و عدم رضایت خودش را به این شكل اعلام می كند. البته مسئله بیعت مسئله اصلی قیام نیست فقط تأثیرش این بود كه جرقه این حادثه عظیم كربلازده شود.
ب : دعوت نامه مردم کوفه

در آن روز جهان اسلام سه مركز بزرگ و موثر داشت مدینه كه دارالهجره بود. شام كه دارالخلافه و كوفه كه قبلا دارالخلیفه بود و امیرالمومین علی (ع) در آنجا مركز حكومت خود قرار داده بود. بعلاوه كوفه شهری جدید التاسیس بود كه بوسیله سربازان اسلام در زمان عمر بن الخطاب (ل) ساخته شد و آنرا سربازخانه اسلامی می دانستند، وقتی مردم كوفه می فهمند كه امام با یزید بیعت نكرده نامه به امام می نویسد كه اگر به كوفه بیائید ما شما را یاری می كنیم و تاریخ قضاوت خواهد كرد كه زمینه مساعد بود ولی امام حسین از این فرصت طلائی استفاده نكرد و اگر پاسخ مثبت دهد می دانست كوفیان غیرت ندارند و ناكس هستند و تجربه داشت كه به پیامبر(ص) و علی (ع) و امام حسن (ع) خیانت كرده بودند. متأسفانه وقتی این تاریخها بدون تحلیل و فكر خوانده شوند عده ای دیگر فكر خواهند كرد كه اگر امام در خانه راحت نشسته و كاری ندارد كه به اسلام چه بلائی دارد وارد می شود و فكر می كنند امام را تنها چیزی كه حركت داد دعوت مردم كوفه بوده است در صورتیكه امام حسین آخر ماه رجب كه اوایل حكومت یزید بود برای امتناع از بیعت از مدینه خارج شد و چون مكه حرم امن الهی است و آنجا امنیت بیشتری وجود دارد لذا امام به مكه شرفیاب شدند ولی نامه كوفیان در 15 رمضان به امام حسین (ع) رسید یعنی یكماه و نیم بعد از اینكه امام نهضت خود را با عدم بیعت شروع نمودند نامه ها به دست امام رسید بنابراین دعوت مردم كوفه موضوع اصلی در این نهضت نبود بلكه در یك امر فرعی دخالت داشت. ماه رجب و شعبان كه ایام انجام حج عمره است مردم از اطراف به مكه می آیند و بهتر می توان آنها ارشاد نمود بعد از این ایام هم كه موسم جمع تمتع می رسد و فرصت مناسبی برای تبلیغ است.

بنابراین حداكثر تاثیر مردم كوفه در این حادثه عظیم كربلا این بود كه امام مكه را مركز قرار نداد به سوی كوفه برود وتاثیر دیگرش این بودكه امام پیشنهاد عباس را نپذیرد چون گفته بود امام كوفیان ناكس هستند یا به یمن برو یا به كوهستانهای آنجا پناه ببر یا اینكه دیگر به مدینه برنگرد.

امام هم مطلع شدند كه اگر در مكه بمانند ممكن است در همان حال احرام كه قاعدتاً كسی مسلح نیست، مامورین یزید خون حضرت را بریزند و هتك حرمت خانه خداوند شود و حرمت حج و اسلام شكسته شود و هم اینكه فرزند پیامبر را در حالت عبادت در حریم خانه فرا به شهادت برسانند از همه مهمتر، خون حضرت سیدالشهدا هدر می رفت و بعد هم شایع می كردند كه حسین با شخصی اختلافی جزئی داشته و او هم حضرت را كشت و مردم جاهل آن زمان هم قبول می كردند مسئله دیگر اگر كوفه هم صد در صد اتفاق آراء داشتند و خیانت نمی ورزیدند احتمال صدرصد نمی توانستیم بدهیم كه امام پیروز می شدند چون تمام مسلمانان كه مردم كوفه نبودند اگر مردم شام را كه قطعاً و یقیناً به آل ابوسفیان وفادار بودند را به تنهایی در نظر بگیریم كافی بود كه احتمال پیروزی را تنزل دهد چون همین مردم بودند كه در دوران خلافت حضرت علی (ع) توانستند در جنگ صفین با مردم كوفه 18 ماه بجنگند.

ج: احیای امر به معروف و نهی از منکر

امام اگر بیعت می كرد اولا تثبیت خلافت موروثی بود ثانیا شخصیت خود یزید است كه او فردی فاسق و بدتر از همه متظاهر به فسق بود معاویه و بسیاری از خلفای بنی امیه فاسق بودند ولی یك مطلب را كاملا درك می كردند و می دانستند اگر بخواهند ملك و قدرتشان باقی بماند باید تا حدودی زیاد ، مصالح اسلامی را رعایت كنند و می دانستند اگر میلیونها نفر جمعیت از نڟاد های مختلف چه در آسیا، آفریقا و یا اروپا در زیر حكومت واحد در آمده اند فقط به این دلیل است كه فكر می كنند خلفای آنها مسلمانند، به قرآن اعتقاد دارند و الا اولین روزی كه احساس می كنند كه خلیفه خودشان ضد اسلام است ، اعلام استقلال می كردند. معاویه هم شراب می خورد ولی دیده نشده بود در یك مجلس رسمی و علنی شراب خورده یا در حالت مستی وارد شود در حالیكه یزید علناً در مجالس رسمی شراب می خورد و میمون بازی می كرد كه حتی برای میمونش كنیه ای به نام اباقیس بود (خصوصیات یزید را در سه عامل مقدس قیام امام حسین(ع) خواهیم گفت) عكس العمل سوم ارزش بسیار بیشتری از دو عامل قبل دارد و به دلیل همین عامل بود كه این نهضت شایستگی پیدا كرد كه برای همیشه زنده بماند وچون نهضتهای والاتر از نظر تعداد و مسائل دیگر بود مثل همین جنگ ایران و عراق و خود بچه رزمندگان كه در صحنه بودند خون و شهادت و آوارگی و را دیدند الان بعد از چندین سال بعد از جنگ آن را آهسته به باد فراموشی سپرده اند.

بنابراین اگر از امام بیعت هم نمی خواستند یا از او دعوت نمی كردند باز امام قیام می كردند و ساكت نمی شد چون امام فطرتاً شخصیتی منتقد، معترض ، انقلابی و قائم نسبت به فسادهای جامعه داشتند.

 



:: برچسب‌ها: قیام عاشورا,

نوشته شده توسط فتاح زاده در پنج شنبه 9 آذر 1391


:: دهه فجر
:: برادر یادت با ماست..
:: خدا قوت...اجرتان با آقا اباعبدالله (ع)
:: لبیک یا خامنه ای...
:: کربلایی دیگر در راه است....
:: خدا را شکر ... محرم نزدیکه
:: داعش...
:: حمله داعش به کربلا / اولین اقدام ارتش عراق در موصل ناکام ماند
:: دوری از گناه..
:: یامهدی تبریک...
:: محرم92
:: یازهرا.....
:: پیامک شهادت امام رضا (ع)
:: پیامک رحلت پیامبر اکرم (ص)
:: رحلت پيامبر اكرم(ص)
:: اربعین
:: مداحی ای دل ای دل ای روزگار
:: اگه خدا مدد کنه...





··••●یا لثارات الحسین●••·· باسلام‍‍! منتظر کمکهای سبز شما هستیم...اجرتان با آقا ابا عبدالله.. کمکهای مالی خود را به شماره حساب زیر واریز کنید : 4190209521 بهرام انصاری امور مالی هیئت تعزیه عاشقان اباعبدالله یاعلی التماس دعا




:: بهمن 1398;
:: مهر 1395;
:: آبان 1393;
:: شهريور 1393;
:: خرداد 1393;
:: ارديبهشت 1393;
:: فروردين 1393;
:: دی 1392;
:: آذر 1392;
:: شهريور 1392;
:: مرداد 1392;
:: تير 1392;
:: خرداد 1392;
:: ارديبهشت 1392;
:: فروردين 1392;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: دی 1391;
:: آذر 1391;

آبر برچسب ها

اربعین , حدیث , اداب , حدیث درمورد تسبیح حضرت فاطمه , تسلیت , قیام عاشورا , روزشماررمحم , عکس متحرک , زنان , حضرت عباس , استقبال , خداحافظ محرم , روز شمار محرم , اربعین حسینی , جملات ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by yahossain139